زهرا زهرا ، تا این لحظه: 17 سال و 3 ماه و 13 روز سن داره

فرشته آسموني

جشن پاییزه مهد واله

  دوستان خوبم سلام امروز با یه دنیا عکس و خبر اومدم پیشتون دوست دارید بدونید مهد زهرا جونم چه خبر بوده پس پیش به سوی ادامه مطلب اول اینکه مربی قران زهرا جون، هر وقت بچه ها خوب درس جواب بدهند یه ستاره یا ماه به پیشونی بچه ها میچسبونه و زهرا هم همیشه از کلاس قرانش ماه پیشونی بیرون میاد ولی روز یکشنبه با دیدن زهرا حسابی جا خوردم خودتون ببینید     خیلی تعجب کردم بعد زهرا جون من ،توضیح داد که تمام سوالات را تنها او جواب داده و این همه ستاره و ماه ،نشانه تشکر و تقدیر مربی قرانش بوده!!!بقیه مادرها هم با دیدن زهرا تعجب میکردند که چقدر امروز تشویق شده خلاصه همونجوری اومدیم خونه و دست به ماه پی...
23 آبان 1391

بوی ماه مهر

دوستان خوبم سلام عید سعید غدیر را با یک روز تاخیر تبریک عرض میکنم   اما زهرای من و اول مهر : امسال هم اول مهر مانند هر سال سرشار از شور و نشاط بود .هر سال اول مهر همسر و پسرم راهی کلاس درس میشدند .یکی برای تدریس ،یکی برای تحصیل.ولی امسال دختری گلم هم اضافه شد .زهرای من امسال پیش دبستانی ثبت نام کرد و با یک دنیا ذوق و شوق هر روز راهی مهد کودکش میشود.مهد کودک و دوستانش رو خیلی دوست دارد مهمترین ویژگی مهد رفتن زهرا،تنظیم ساعت خوابش هست.قبلا تا نیمه های شب ،ساعت یک یا دو هم بیدار میماند و تا من هم با او نمیخوابیدم نمیخوابید . ولی الان باید ساعت هشت شام من اماده باشد که اگر هشت و نیم بشود و زهرا شام نخورده باشد یه...
14 آبان 1391

تابستان خود را چگونه گذراندید؟؟!!

سلام اول از هر کاری از دوستان خوبم که تو این مدت احوالپرس من و دخترم بودند از صمیم قلب تشکر میکنم و از بابت تاخیرم بشدت عذر خواه. امیدوارم که بتونم محبتشون رو جبران کنم . و باز هم امیدوارم بتونم مرتب مطالب جدیدی از گل دختر نازم بنویسم اما تابستان ما: البته ما تابستان خوبی نداشتیم اول ان با فوت عمه عزیز زهرا، پس از یک دوره بیماری سخت بود که واقعا قلب همه ما رو آکنده از درد کرد و تمام تابستان ما با غم عمه گذشت. اواخر تیر ماه برای تسکین  غم خود سفری به تهران داشتیم .البته فقط من و زهرا . از قضا هم مامان بزرگ و هم دایی علی خونه جدید خریده بودند و مشغول جابجایی بودند.  بنابر این بیشتر از هر کسی خاله ل...
10 آبان 1391

علت غیبت و عذر خواهی از دوستان گلم

دوستان خوب و گلم که هیچ وقت ما رو تنها نمیگذارید سلام امیدوارم از ایام پر فیض ماه رجب بهره کامل برده باشید  اما ماه رجب بر ما چگونه گذشت؟؟......     براتون گفته بودم که برای حاجتی هر روز به زیارت می رویم . عمه عزیز زهرا جونم به بیماری سختی دچار شده بود که روز به روز بیشتر در گیرش میکرد و علیرغم تمام درمانها و توسل ها ،شفایش در رفتن بود و شب جمعه دوم ماه رجب دار فانی را وداع گفت . وداعی تلخ که تلخی اون قابل وصف نیست هر چند که خودش بسیار سعادتمند بود که در چنین روز و چنین ماهی به دیدار خالق خودش رفت چرا که: هر که در ماه رجب از دنيا برود،خدا از او خشنود باشد و به بركت‏ ماه رجب،آتش دوزخ با او تماس نگير...
2 تير 1391

اعیاد شعبانیه مبارک

حضرت محمد (ص) فرمودند : شعبان ماه من است هر کس یک روز از آن را روزه بدارد بهشت بر او واجب می شود.           ماه شعبان اردیبهشت معنویت و عبادت است ماهی برای فرا رفتن وتعالی. ماهی که پله پله تا آسمان می رسد.   دراین ماه خجسته اتفا قات بزرگ ومبارکی روی داده است . اتفا قاتی که در نیمه آن به اوج میرسدو به میلاد با سعادت قائم آل محمد ( ص ) امام زمان (عج) منتهی می شود. سوم .چهارم و پنجم ماه شعبان روز های تولد کهکشانهای مهربانی و رستگاری اند. منظومه هایی که برای همه مسلمانان خواستنی و دوست داشتنی هستند. میلاد خجسته سرور آزادگان و شهیدان امام حسین (ع) / میلاد با س...
1 تير 1391

این الرجبیون؟؟؟

    دوستان عزیزم سلام این روزهای عزیز و اعیاد پیش رو را به همه شما تبریک میگویم و ... مدتیه کمی گرفتار م کمی مشغله کاری و از طرفی هم امتحانات آخر سال گل پسرم وقتم رو پر کرده از طرفی هم اگر خدا قبول کند برای حاجتی هر روز بعد از ظهر با گل دختر و گل پسرم میریم حرم امام رضا (ع) زیارت. اینه که حسابی درگیرم ولی فرصتهای اندکی رو که به دست میارم غنیمت میشمرم و به وب تک تک دوستانم سر میزنم و از احوالاتشون با خبر میشوم ولی کامنت نمیتونم بگذارم دعا کنید گرفتاریهای همه مسلمانان به حرمت این ماه عزیز رفع بشه و ما هم در کنارشون بی بهره نمونیم .از همه شما میخواهم که در این ایام به خصوص ایام البیض برای همه حاجتمندان و شفای تمام بیما...
10 خرداد 1391

سفرنامه (4)خداحافظ تهران،سلام مشهد

دوستان خوبم سلام قسمت قبلی سفرنامه ما تا شام اخر پیش رفت. صبح جمعه 11 فروردین بعد از یک خداحافظی مفصل راه افتادیم طرف قم.مسیر حسابی شلوغ بود و ما ساعت یک ظهر تونستیم یک اتاق بگیریم بعد از مستقر شدنمون بابایی رفت ناهار گرفت و بعد از ظهر هم رفتیم حرم حضرت معصومه برای زیارت باقی ماجرا به همراه عکس در ادامه مطلب . لطفا بفرمایید. توی حرم  واحدهای نقاشی و حدیث و قران و ... برای بچه ها دایر بود و زهرا هم که عاااااااااشق نقاشیه سریع دست به کار شد.   اینم طرحی که انتخاب کرده بود   به دخترم گفته بودند هر کی خوب نقاشی کنه جایزه داره. ولی وقتی نقاشیش تمام شد موقع نماز بود و کارگاه نقاشی، نیم...
14 ارديبهشت 1391