زهرا زهرا ، تا این لحظه: 17 سال و 3 ماه و 13 روز سن داره

فرشته آسموني

تولد نفس عمه

امشب شب تولد ایلیای عزیزم نفس عمه است عزیز دل   عمه تولدت   مبارک از راه دور هزاران بار میبوسمت کیک تولد ایلیا جونم   مهسا جونم ،سوگلی خاله و شازده ایلیا از سمت راست مهسا جون دختر عموی ایلیا جون- سوگلی دختر عمه ایلیا جون-سارای قشنگم دختر عموی ایلیا جون-الناز خانم دختر خاله ایلیا جون و خود شازده ایلیای عمه  و اما چند تا عکس اتلیه ای از ایلیا جون و باباییش چه خوش تیپند این پدر و پسر نفس من !!می میرم برای اون گوشه ی نگاهت عزیزم فیگورتو قربون عسل البته این فایلها ایمیل شده بودند و بابایی قول داده در اسرع وقت چند نمونه از اصل ...
25 دی 1391

عکسهای جدید دخترک نازم

سلام امروز میخوام عکسهای جدید دخترم رو براش ثبت کنم برای دیدن عکسها ادامه مطلب رو از دست ندهید لطفا این عکسهای روز اربعینه که خونه الهام جون بودیم و جای شما خالی شله زرد نذری خوردیم طبق معمول زهرا و الهام از هم جدا نمیشوند     این عکسها هم عنوانش هست:یک روز نوه ها در خانه پدر بزرگ نمیدونید چه سر و صدایی این بازیشون به پا کرده بود ولی سر و صدایی لذت بخش و شیرین.خیلی وقت بود بعد از فوت عمه جون زهرا ، بچه ها اینطوری با هم بازی نکرده بودند ولی آش نذری بی بی جان ،این فرصت رو فراهم کرد که بچه ها دوباره دور هم جمع بشند   من که فیلمبردار و عک...
18 دی 1391

امروز روز منه

سلام امروز یه روز خاصه برای من این پست فقط مال من و دل منه امروز تولد منه از صبح که از خواب بیدار شدم یه احساس دیگه دارم انگار که دختر بچه کوچکی هستم و قراره برام یه تولد بزرگ بگیرند مثلا به قول مامانای نی نی وبلاگی با تم کفشدوزک یا تم پروانه ای یا زنبور عسل.خلاصه حس متفاوتیه . با خودم میگم باید مراقب سلامتیم باشم تا بتونم سالهای سال انشالله کنار همسرم و بچه هام باشم اخه مدت زیادیه افسردگی گرفته ام فکر مرگ فکر تنهایی فکر غریب بودنم تو این شهر حتی فکر اینکه وقتی من نیستم چه سرنوشتی و چه روزگاری برای خانواده ام پیش میاد .من و همسرم خیلی به هم وابسته هستیم وقتی تو خونه هست من حتما باید کنارش باشم. پسرم روحیه اش خیلی حساسه یک...
12 دی 1391

یلدا و شروع یک زمستان برفی

دوستان خوبم سلام ببخشید که فاصله پستهام اینقدر زیاد شد راستش منتظر بودم عکسهای یلدای دخملیمو از مهدش تحویل بگیرم بعد با دست پر بیام که  دیدم از عکسها خبری نیست این بود که با همین عکسهای آماتوری خودم امدم تا بعد اما روز پنجشنبه آخر آذر مهد زهرا جونم جشن داشتند جشن یلدا: صبح زود از خواب ناز بیدار شد و بعد از آماده شدن راهی مهد شدیم   برای دیدن بقیه ماجرا لطفا ادامه مطلب بفرمایید توی مهد زهرا رو تحویل گرفتند و تا ساعت 12/30 مهد بود با موز و چیپس پذیرایی شده بودند و یک پرتقال بسته بندی و یک کاردستی پر از پف فیل هم بهش داده بودند     غروب هم شام رفتیم خانه مادر بزرگ پدری زه...
8 دی 1391

محرم و دختر گل من

دوستان خوبم سلام امیدوارم عزاداریتون مورد قبول حق واقع شده باشه و ما را هم از دعای خیرتون فراموش نکرده باشید و اما من و دختری تو این چند روز کجا بودیم و چه کردیم؟؟ زهرا جون من ... تو این دهه محرم ،زهرا جون خیلی به من کمک کرد و قسمت زیادی از پذیرایی روضه به عهده دخترک ناز من بود . زهرا حتی دو روز از مهدش مرخصی گرفت تا بتونه به من کمک کند. پخش و جمع آوری کتاب دعا ،مهر و تسبیح،توزیع دستمال کاغذی ،جمع آوری استکانهای خالی چای،پخش ظروف پذیرایی و ...خلاصه هر کاری غیر از چای دادن را زهرا خانم به عهده داشتند و الحق و الانصاف حسابی خسته شد. دختر من هر روز سر ساعت آماده بود تا کار پذیرایی از عزاداران امام حسین را به خوبی انجام دهد ....
8 آذر 1391

تسلیت به دوستان_ماه محرم رسید

دوستان خوبم سلام * ماه خون ماه اشک ماه ماتم شد ، بر دل فاطمه داغ عالم شد . فرا رسیدن ماه محرم را به تمامی شیعیان و شما دوستان خوبم و نازدونه هاتون تسلیت عرض میکنم با توجه به رسیدن ایام عزاداری سالار شهیدان ،و برپایی مجالس عزاداری و روضه،من و دختری  چند روزی نمیتونیم بیایم  دیدنتون.انشالله بعد از دهه اول بر میگردیم .از همه شما مامانای مهربون و کوچولوهای نازتون التماس دعا داریم.  هر دم به گوش می رسد آوای زنگ قافله ، این قافله تا کربلا دیگر ندارد فاصله . حلول ماه محرم ، ماه پژمرده شدن گلستان فاطمه تسلیت باد . التماس دعا ...
27 آبان 1391