تولد خانوم کوچولو . اردوی داداشی و ....(قسمت اول)
سلام سلام ما اومدیم بعد از یکی دو هفته سر و کله ما پیدا شد.چی ؟ چرا یکی دو هفته؟ کجا بودیم نه دیگه همینجوری که تعریف نمیکنم تعریف با تصویر جذاب تره نه؟ پس پیش به سوی تصاویر و .... اول اینکه :امسال همه عوامل محیطی و مساحتی و درونی و بیرونی دست به دست هم دادند تا من نتونم برای دخملیم یه جشن تولد حسابی بگیرم . فامیلی نمیتونستم برایش تولد بگیرم چون هنوز سالگرد عمه جون زهرای خوشگلم نشده است.خواستم تو مهدش براش تولد بگیرم . تمام جوانب و برنامه ریزی این کار رو هم انجام داده بودم ولی خانم مدیر مهد گفت که فقط یک تولد همگانی توی مهد گرفته میشه اونم به تاریخ نامعلوم. و قبول نکرد که زهرای ناز من تولد جداگانه داشته باشد. من هم به...