سفرنامه(3)روزهای تهران و جلو انداختن سیزده به در
دوستان عزیزم سلام براتون گفتم که پنجم فروردین برگشتیم تهران. شام خونه خاله مریم دعوت داشتیم. بالاخره تونستم سینا و سوگل جونم رو اینجا ببینم ولی چه دیدنی. طفلکا رفته بودند شمال و اونجا مسموم شده بودند. این بیماری و دل درد سوگلی خاله رو حسابی بهونه گیر کرده بود و حال نداشت. برای ادامه ماجرا و دیدن بقیه عکسهای مسافرت ، لطفا به ادامه مطلب بروید. بعد از شام ، باز هم فقط ما موندیم خونه خاله و همه رفتند .خونه خاله مریم هم تا عصری بودیم و با دختر خاله ها حسابی خوش گذشت.شام هم دایی علی دعوتمون کرده بود . و تونستیم باز هم با ایلیا جون کلی بازی کنیم ماشالله نمیخنده وقتی هم بخنده اساسی میخنده ...