محرم و دختر گل من
دوستان خوبم سلام
امیدوارم عزاداریتون مورد قبول حق واقع شده باشه و ما را هم از دعای خیرتون فراموش نکرده باشید
و اما من و دختری تو این چند روز کجا بودیم و چه کردیم؟؟
زهرا جون من ...
تو این دهه محرم ،زهرا جون خیلی به من کمک کرد و قسمت زیادی از پذیرایی روضه به عهده دخترک ناز من بود . زهرا حتی دو روز از مهدش مرخصی گرفت تا بتونه به من کمک کند. پخش و جمع آوری کتاب دعا ،مهر و تسبیح،توزیع دستمال کاغذی ،جمع آوری استکانهای خالی چای،پخش ظروف پذیرایی و ...خلاصه هر کاری غیر از چای دادن را زهرا خانم به عهده داشتند و الحق و الانصاف حسابی خسته شد.
دختر من هر روز سر ساعت آماده بود تا کار پذیرایی از عزاداران امام حسین را به خوبی انجام دهد . قبل از ان هم در زدن پرچم و کتیبه تو اتاق و سر در خانه به من و داداشیش کمک کرد. ظهر تاسوعا نذری داشتیم و شب قبلش زهرا به همراه من و عمه و دختر عمه اش تا ساعت دو نیمه شب بیدار بود و ظرفهایی که از آشپزخانه گرفته بودیم رو می شست و خشک میکرد صبح تاسوعا هم مشغول پذیرایی از مهمانان بود و تا شب کار میکرد. واقعا ممنونش هستم که اگر اون و داداشی جونش کمک نمیکردند خیلی از کارها روی نظم پیش نمیرفت و من تمام کارها و زحمتی رو که کشیده نه میتونم بنویسم و نه تشکر کنم امیدوارم خود امام حسین 0ع) نگهدارشون باشه انشالله
البته مهدشون هم مراسم عزاداری داشت که در پست بعدی به همراه عکس برایتون تعریف میکنم
خدایا از تو به خاطر این دسته گلایی که به من دادی متشکرم