زهرا زهرا ، تا این لحظه: 17 سال و 3 ماه سن داره

فرشته آسموني

یلدا و شروع یک زمستان برفی

1391/10/8 1:51
1,695 بازدید
اشتراک گذاری

دوستان خوبم سلام

ببخشید که فاصله پستهام اینقدر زیاد شد راستش منتظر بودم عکسهای یلدای دخملیمو از مهدش تحویل بگیرم بعد با دست پر بیام که  دیدم از عکسها خبری نیست این بود که با همین عکسهای آماتوری خودم امدم تا بعد

اما روز پنجشنبه آخر آذر مهد زهرا جونم جشن داشتند جشن یلدا: _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|___͡͡͡ _▫_͡ ___͡͡π__͡͡ __͡▫__͡͡ _|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|___͡͡͡ _▫_͡ ___͡͡π__͡͡ __͡▫__͡͡ _|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_

صبح زود از خواب ناز بیدار شد و بعد از آماده شدن راهی مهد شدیم

نفس من

 

برای دیدن بقیه ماجرا لطفا ادامه مطلب بفرمایید

توی مهد زهرا رو تحویل گرفتند و تا ساعت 12/30 مهد بود با موز و چیپس پذیرایی شده بودند و یک پرتقال بسته بندی و یک کاردستی پر از پف فیل هم بهش داده بودند

 

 

غروب هم شام رفتیم خانه مادر بزرگ پدری زهرا جون.عمه ها و خانواده هاشون هم بودند و جای همه خالی.

تا تونستیم دور هم عکس گرفتیم و گفتیم و خندیدیم آخه جاتون خالی هفته قبلش من و زهرا و عمه هاش رفته بودیم سرزمین موجهای آبی. خیلی خوش گذشت .دیگه شب یلدا دور هم بودن این فرصت رو بهمون داد تا خاطرات رو با هم مرور کنیم و ...

دخترک ناز من به همراه دختر عمه اش الهام جون . الهام جون کلاس چهارم دبستان درس میخونه و تنها دختر هم سن و سال زهرای منه .زهرا هم الهام رو خیلی دوست داره

 

ابوالفضل و الهام و زهرا و عماد


ابوالفضل و عماد پسرهای عمه زهرا هستند ابوالفضل هم مثل زهرا پیش دبستانی میره

این هفته هم دخملی من آنفلونزا گرفت و از روز سه شنبه مهد نرفت و طبق معمول یه آمپول هم نوش جان کرد

اتفاقا از همان شب هم مشهد حسابی روی برف و زمستان رو به خودش دید و چه برفی.سالها بود چنین برفی ندیده بودم پنج شنبه صبح تمام مدارس تعطیل بود و دیگه ما هم زدیم به در بی خیالی و انگار نه انگار که زهرا دو سه شبه تب داره و مریض.رفتیم خارج شهر و برف بازی  و آدم برفیkerst2004-2.gif.جالب این که تا اونجا بودیم زهرا اصلا سرفه نمیکرد ولی وقتی برگشتیم خونه دوباره شروع کرد ولی کمتر از قبل

نمایی از کوچه برفی ما

 

 

این هم ماشین بابایی زیر برف

زهرا جون و داداشی(اون ردی که روی برفاست جای تن محمد امینمه که روی برفها خوابیده بود)

 

اصلا انگار نه انگار که این دختر مریض بوده!!!

 

زهرا و آدم برفیشمتحرک - جدید - تصاویر زیبا ساز - وبلاگ

 

زهرا و آدم برفی داداشی

و این هم خالق این اثر هنری محمد امین خان من

جاتون خالی خیلی خوش گذشت ساعت چهار هم برگشتیم خونه و ناهار خوردیم!

فکر کنم این پستم خیلی طولانی شد  امیدوارم خوشتون اومده باشهمتحرک - جدید - تصاویر زیبا ساز - وبلاگ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

خاله لیلا
8 دی 91 22:23
وای خدای من چه برفیی
حسابی کیف کردید ها ماهم چهارشنبه تعطیل بودیم ولی خداییش این قدر برف نیومده بودش
زهرا جونم خیلی خوشگل شدیا بوس واسه ی شما و مامانی که زحمت کشیدند و شما رو آماده کردند


آره خاله جون اینقدر برفش با حال بود که مریضی یادمون رفت ایشالله برای شما هم از این برفا بیاد
ممنون خاله مهربونم چشات خوشگله



مامان ساجده
9 دی 91 11:43
سلام عزیزم متین تو مسابقه سوگواره محرم آتلیه سها شرکت کرده اگه لطف کنید بیاد تو وبلاگش به آدرسی که هست برید و بهش رای بدید ممنون میشم در ضمن اگر به کوچولوی دیگه ای رای داده باشید مشکلی نداره میتونید بازم رای بدید


سلام خانومی انشالله
بابای مهسا
9 دی 91 21:23
به به خواهر و برادر چه آدم برفی قشنگی درست کردند
مهسا سادات هنوز منتظر اولین برف بازی عمرشه


نه . به به دایی جان . این طرفا !!!راه گم کردی ؟قابل شما رو نداره تشریف بیارید اینجا با هم بازی کنیم.ایشالله اونجا هم یه برف اینطوری بیاد