زهرا زهرا ، تا این لحظه: 17 سال و 3 ماه و 6 روز سن داره

فرشته آسموني

تولد خانوم کوچولو . اردوی داداشی و ....(قسمت اول)

1391/11/25 11:43
1,833 بازدید
اشتراک گذاری

سلام سلام ما اومدیمهورا

بعد از یکی دو هفته سر و کله ما پیدا شد.چی ؟ چرا یکی دو هفته؟ کجا بودیم سوال

نه دیگه همینجوری که تعریف نمیکنم تعریف با تصویر جذاب تره نه؟یول

پس پیش به سوی تصاویر و ....گاوچران

اول اینکه :امسال همه عوامل محیطی و مساحتی و درونی و بیرونی دست به دست هم دادند تا من نتونم برای دخملیم یه جشن تولد حسابی بگیرم .افسوسفامیلی نمیتونستم برایش تولد بگیرم

چون هنوز سالگرد عمه جون زهرای خوشگلم نشده است.خواستم تو مهدش براش تولد بگیرم . تمام جوانب و برنامه ریزی این کار رو هم انجام داده بودم ولی خانم مدیر مهد گفت که فقط یک تولد همگانی توی مهد گرفته میشه اونم به تاریخ نامعلوم. و قبول نکرد که زهرای ناز من تولد جداگانه داشته باشد.دل شکستهمن هم به ناچار برای اینکه دل دخترکم نشکند خونه رو براش تزیین کردم و با هم رفتیم کیک هم بخریم ولی با دیدن شیرینی های مدل به مدل و دسرهای قشنگ توی قنادی ترجیح داد به جای کیک شیرینی در مدلهای مختلف بخرم.ناگفته کاملا پیداست که هزینه این مدل شیرینی خریدن برای من دوبرابر کیک تمام شد.هزینه تولدش را هم دادم گوشواره و النگوی طلایش را برایش عوض کردم . داداشی هم برایش یک ساعت خوشگل خرید.تشویق

 

این سارافون خوشگل را خاله مریمش برایش بافته و برای تولدش پست کرده است خاله جونم دستت درد نکنهقلب

این تل خوشگل روی سرش رو  هم عمه جونش براش خریده است عمه جونم دوستت دارمقلب

این ساعت قشنگ هم کادوی داداشی جونشه . داداشی دوستت دارمقلب

 

دخترک ناز من یه دنیا کمه برای دوست داشتن تو . فقط خود خالقمون از وسعت عشقم به تو خبر دارد نازنینمفرشته

 

امیدوارم سالهای سال ،شاد و سلامت و موفق باشی فرشته آسمونی منفرشتهقلبهورا

اما ،اینجا کجاست؟

زهرا جون و داداشی در ورودی ایستگاه راه آهن مشهد. به سمت کجا؟

داداشی جون هفته قبل رفت راهیان نور و مامانی یک هفته پر از استرس رو پشت سر گذاشت استرسهر چند با قطار رفتند و کاملا تحت کنترل . ولی خوب مادرا دنبال سوژه میگردند برای نگران شدننگران

واقعا مادران ما در زمان جنگ چه شجاعتی داشتند و چه دل شیر.اگر ما به جای آنها بودیم که  کلافه

من تو این یک هفته همش چشم انتظارمنتظر ولی زهی خیال باطلخیال باطل آقا پسرم سخت مشغول تفریح و عکس گرفتن

 

 

چهارشنبه هیجدهم بهمن به مناسبت ورود شازده یک کیک خوشگل براش پختم و آبجی جونش هم براش یه کادوی خوشگل خرید و رفتیم استقبال شازده پسر

این هم کادوی زهرا جونم به داداشی :یه شاخه گل و یک جا کلیدی خوشگل

اما اینکه داداشی چه سوغاتی آورده بود و بقیه قضایا باشه برای پست بعدی انشالله

چون باید برم مهد دنبال دخملی نازم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

فرشته
25 بهمن 91 12:30
ایشالا زنده باشن بچه هاتون
دخترتون خیلی نازه
عشق کردم با اون چادرش و حجابش
ایشالا دختر 54 روزه منم مثل ایشون باشه


سلام خانومی و ممنون بابت لطفتون
من هم امیدوارم نه تنها دختر شما بلکه همه دختران گلمون با حجاب و با ایمان تربیت بشوند
ای کاش آدرسی از خودتون میگذاشتید تا دختر گلتون رو ببینم . انشالله خداوند مهربان اون رو زیر سایه شما و باباییش حفظ کند
خاله لیلا
25 بهمن 91 13:42
به به چه اتفاقات خوبیسارافونش چه خوشگلههه یه عکس کامل ازش میگذاشتی من خودم شاهد بودم خاله جون چه زحمتی کشیدند واسه بافتش کلی هم خوشگل شده بودش


ممنون خاله جونی
آره دیگه حسابی مشغول این اتفاقات بودیم
بله ما هم میدونیم خاله جونی چه زحمتی کشیدند که این سارافون خوشگل بافته شده
انشالله عکس کاملش رو هم میگذارم ولی رنگش خیلی بهش میاد نه؟
خاله لیلا
25 بهمن 91 21:37
بلههههههه رنگش عالیهه
زود باش برو قسمت بعدی


چشم خاله جون
یکی دو تا عکس کم دارم انشالله اونا برسه دستم بعد . فکر کنم تا شنبه باید صبر کنی گلممممممممممم
فرزانه مامی مرصاد
28 بهمن 91 16:31
سلام به به تولدشون مبارک
عزیزم جای اقا پسرتونم سبز باشه
حالا که به سلامتی رفت و برگشت ولی دیگه به خودت استرس وارد نکن
ماشاا... دیگه بزرگ شده و اول بیرون رفتنشه
دست مریم جونم درد نکنه خشکله خیلی
ایشاا... همیشه کلی شاد باشین


سلام خانومی
خوبی عزیزم ؟ممنون از لطفت ولی خیلی سخته انشالله مرصاد جونم بزرگ بشه اون وقت متوجه میشی گلم . ولی البته چاره ای هم نیست
باز هم بابت لطفت ممنون خانوم گلی
مرصاد جونمو ببوس و سلام برسون به همه
مامان کوروش (زهره)
1 اسفند 91 13:14
میگم امروز عصر میاین بریم بازیکده پاندا؟ صیادشیرازیه!


عزیزم شرمنده من این کامنتتو خیلی دیر دیدم انشالله تو یه فرصت مناسب


ممنون هم به خاطر دعوتت و هم برای نظر خصوصیت انشالله میام وبت
مریم مامان عسل
17 اسفند 91 4:57
در باب کامنت بالایی:
یه روز شما هم با دوستم زهره مامان کوروش بیاید بریم بازیکده پاندا موافقید قرار بذاریم؟


خیلی دوست دارم گلم ولی این روزا سرم خیلی شلوغه در حد یک طبقه اثاث کشی داشتم و یه خرده کاریهای تعمیراتی منزل و ... انشالله در اولین فرصت با هم یه قراری میگذاریم
ممنون از دعوتت گلم و شرمنده بابت گرفتاریم
مریم مامان عسل
17 اسفند 91 4:58
چه جاسوئیچی خوشگلییییییییییی
دستت درد نکنه زهرا جون مطمئنم داداشی خیلی خوشش اومده.
تولدت هزار هزار بار مباک پرنسس خوشگلم
با اون سارافون ناز و خوشرنگ تنت ماه شدی.
الهی صد سالگیتو جشن بگیری.


ممنون خاله مهربونم بله داداشم اصلا توقع نداشت با کادو برم استقبالش حسابی سورپرایز شد
ممنون خودم هم سارافونم رو خیلی دوست دارم
ممنون عزیزم عسل جونو ببوسید