تولد خانوم کوچولو . اردوی داداشی و ....(قسمت اول)
سلام سلام ما اومدیم
بعد از یکی دو هفته سر و کله ما پیدا شد.چی ؟ چرا یکی دو هفته؟ کجا بودیم
نه دیگه همینجوری که تعریف نمیکنم تعریف با تصویر جذاب تره نه؟
پس پیش به سوی تصاویر و ....
اول اینکه :امسال همه عوامل محیطی و مساحتی و درونی و بیرونی دست به دست هم دادند تا من نتونم برای دخملیم یه جشن تولد حسابی بگیرم .فامیلی نمیتونستم برایش تولد بگیرم
چون هنوز سالگرد عمه جون زهرای خوشگلم نشده است.خواستم تو مهدش براش تولد بگیرم . تمام جوانب و برنامه ریزی این کار رو هم انجام داده بودم ولی خانم مدیر مهد گفت که فقط یک تولد همگانی توی مهد گرفته میشه اونم به تاریخ نامعلوم. و قبول نکرد که زهرای ناز من تولد جداگانه داشته باشد.من هم به ناچار برای اینکه دل دخترکم نشکند خونه رو براش تزیین کردم و با هم رفتیم کیک هم بخریم ولی با دیدن شیرینی های مدل به مدل و دسرهای قشنگ توی قنادی ترجیح داد به جای کیک شیرینی در مدلهای مختلف بخرم.ناگفته کاملا پیداست که هزینه این مدل شیرینی خریدن برای من دوبرابر کیک تمام شد.هزینه تولدش را هم دادم گوشواره و النگوی طلایش را برایش عوض کردم . داداشی هم برایش یک ساعت خوشگل خرید.
این سارافون خوشگل را خاله مریمش برایش بافته و برای تولدش پست کرده است خاله جونم دستت درد نکنه
این تل خوشگل روی سرش رو هم عمه جونش براش خریده است عمه جونم دوستت دارم
این ساعت قشنگ هم کادوی داداشی جونشه . داداشی دوستت دارم
دخترک ناز من یه دنیا کمه برای دوست داشتن تو . فقط خود خالقمون از وسعت عشقم به تو خبر دارد نازنینم
امیدوارم سالهای سال ،شاد و سلامت و موفق باشی فرشته آسمونی من
اما ،اینجا کجاست؟
زهرا جون و داداشی در ورودی ایستگاه راه آهن مشهد. به سمت کجا؟
داداشی جون هفته قبل رفت راهیان نور و مامانی یک هفته پر از استرس رو پشت سر گذاشت هر چند با قطار رفتند و کاملا تحت کنترل . ولی خوب مادرا دنبال سوژه میگردند برای نگران شدن
واقعا مادران ما در زمان جنگ چه شجاعتی داشتند و چه دل شیر.اگر ما به جای آنها بودیم که
من تو این یک هفته همش چشم انتظار ولی زهی خیال باطل آقا پسرم سخت مشغول تفریح و عکس گرفتن
چهارشنبه هیجدهم بهمن به مناسبت ورود شازده یک کیک خوشگل براش پختم و آبجی جونش هم براش یه کادوی خوشگل خرید و رفتیم استقبال شازده پسر
این هم کادوی زهرا جونم به داداشی :یه شاخه گل و یک جا کلیدی خوشگل
اما اینکه داداشی چه سوغاتی آورده بود و بقیه قضایا باشه برای پست بعدی انشالله
چون باید برم مهد دنبال دخملی نازم