زهرا زهرا ، تا این لحظه: 17 سال و 3 ماه و 3 روز سن داره

فرشته آسموني

يه خاطره.يه تجربه

1390/11/25 5:54
851 بازدید
اشتراک گذاری

دوستان خوبم سلام

اين دو روزه يه مسئله اي بين من و دختر گلم پيش اومد كه ديدم بد نيست اين تجربه و در عين حال خاطره رو برايتان تعريف كنم.

لطفا ادامه مطلب

دو شب پيش احساس كردم زهرا بيشتر از هر روزش بهانه گيري  ميكنه وبا اينكه سر شب بود از من بالش و پتو ميخواست تا بخوابه اين در حالي بود كه ما تازه رفته بوديم خونه مادر بزرگش و معمولا اين طور مواقع دخملي من اول آتيش سوزوندنشه.خلاصه شصتم خبردار شد كه اي واي باز هم سرما خوردگي و بقيه قضايا Smileyبا يه تست از حرارت بدنش ديگه خودم رو براي يه پرستاري پر بار و پر كار آماده كردم كه خداروشكر مادر و دختر ياد خاطره بيماري قبلي زهرا جون افتاديم و ...

زهرا سرماي شديدي خورده بود و حالش اصلا خوب نبو دبه اتفاق زهرا و برادرش رفتيم بيمارستان.زهرا ميونه خوبي با دكتر و آمپول نداره و تموم راه رو تا پشت در اتاق آقاي دكتر رو اعصاب ما اسكيت كرد كه بگو برام آمپول نده و چه و چه .اين رو هم بگويم كه خانم دكتر خود زهرا كه با هم دوستند رفته بود مرخصيzus005.gif و اين غريبه بودن دكتر بهانه گيري زهرا رو بيشتر كرده بود. مرتب ميپرسيد آقا دكتر خوش اخلاقه يا نه؟خلاصه وارد اتاق آقاي دكتر كه شديم نه گذاشت و نه برداشت پرسيد چند تا بچه داري ؟من هم گفتم: همين دوتا. گفت: الله بختكي و ديمي بزرگشون كردي نه؟من همينطور هاج و واج .گفتم :يعني چي؟جواب داد:(اصل قضيه اين قسمتشه)صداي نفسهاي بچه رو گوش كن .راه بيني بسته شده و تمام ويروس و ميكروب تو سينوس بچه گير افتادند.سرما خوردگي يعني اين كه راه نفس بسته است و ويروسها تخليه نميشوند و در نتيجه عفونت شكل ميگيره تنها كاري كه شما بايد هميشه بكنيد اينه كه بيني را باز نگه داري راه تست اون هم اينه كهدهان خود را پر از آب كرده وچند دقيقه نگه داريد. اگر در تنفس شما مشكلي پيش آمد. بيني شما بسته است و بايد با چند قطره آب نمك رقيق ولرم آن را باز كنيد.در غير اين صورت بيني شما مشكل ندارد.

خلاصه با يه سري توصيه هاي ديگر ما را راهي خونه كرد.دختر گل و نازم هم همين توصيه رو به كار بست و خوشبختانه با كمي استراحت ختم به خير شد انشالله كه اين تجربه من براي شما مفيد باشد

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

مامان بیتا
25 بهمن 90 10:55
سلام مامانی جون
وای دستت درد نکنه که برامون این جریان رو تعریف کردی
صد در صد به درد همه مادرها خواهد خورد


سلام گلم خوبي خدا رو شكر.شما هم تجربياتتون رو بنويسيد تا ما استفاده كنيم يك فايده وب خوشملامون اينه كه راهكارهاي بهتر براي نازنينانمون پيدا كنيم
بيتا جونو ببوس گلممم
مامان ترنم کوچولو
25 بهمن 90 13:37
سلام ممنون مامانی از نقل این خاطره و تشکر از اینکه به ما سر زدید.


خواهش ميكنم گلم من هم از حضورت سپاسگذارم


مامان حنا
25 بهمن 90 16:49
ای جونم فدات شم عزیزم از آمپول می ترسی
مامان چشم عسلی جون دستت درد نکنه تا حالا این مطلبو از کسی و یا جایی نشنیده بودم ممنون می بوسمت و دختر نازت زهرا جون رو هم ببوس


اره خاله جونش موقع امپول اشكش بند نمياد خوشحالم كه از مطلبم خوشتون اومد.اميدوارم مفيد باشد حناي نازمو ببوسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس


مامان حنا
25 بهمن 90 16:51
____________$$$$$$$$ امیدوارم $$$$$$$$$
__________$$$$$$$$$$$$_♥_$$$$$$$__$$$$
_________$$$$$$$$$$$$$♥ ♥$$$$$$$$$__$$$
_________$$$$$$$♥ آسمانت بی غبار ♥ $$__$$$$
_________$$$$$$♥ سهم چشمانت بهار ♥$___$$$
__________$$$$$♥ قلبت از هر غصه دور ♥$__$$$
____________$$$$♥ بزم عشقت پر سرور ♥$$$
_______________♥ بخت و تقدیرت قشنگ ♥$
_________________♥ عمر شیرینت بلند ♥
____________________$$♥♥♥$$$$
______________________$♥♥$
_______________________♥
روز ولنتاینو به شما و فرشته های نازت تبریک میگم


ممنون گلم عزيزمين. انشالله همه روزهاي خوب خدا براي شما هم مبارك و شاد باشه
شهراد شیر کوچولو
25 بهمن 90 16:52
ایشا.. دیگه ملیض نشی راستی من جدیدا دکتل شدم تو پست بعدی ماما عکسامو میزاله خودم بلای تو دالو های خوسم مزه میزالم تا زود خوب شی فرشته جونی


آخ جون يه دكتر ناز و مهربون با داروهاي خوشمزه .من هر روز مريض اين داروهاي خوشمزه ميشم خاله جون .لطفا آدرس مطب؟؟؟!!!!!!!!!!
مریم مامان عسل
25 بهمن 90 18:51
سلام مامانی. خوبی؟ مرسی که به ما سر زدی. خدا دختر خوشگلتو واست سالم و سرحال حفظ کنه. تجربه ی خوبی بود ولی من با بچه ی دو ماه و نیمه که نمیدونه باید با چرک گلو و سینه و بینیش چکار کنه چه کنم؟؟ راستی ما هم مشهدی هستیم. با اجازه لینکتون میکنم همشهری. اگه دوست داشتید عسلی رو لینک کنید.


ممنون ماماني عسل جون .من با افتخار تمام لينكت كردم انشالله عسل جونم زودتر خوب ميشه
مامان نسترن
25 بهمن 90 23:16
سلام عزیز دلم...ای جونم چقدر بده وقتی این عروسکها مریض میشن.انشاا.. زوره زود خوب بشی خاله جون.مرسی مامان جون که اومدی پیشمون.خوشحال شدم.


ممنون خاله جون .واقعا هم همينطوره فشار روحي مريضيشون چندين برابر فشار جسميه
باز هم به ما سر بزن خاله جون
مامان رها
30 بهمن 90 9:03
وای عزیزم الان چه طوری بهتری یانه
تجربه خوبی بود ممنون از کمکت


ممنون خانومي خوبه خدا رو شكر رهاي نازنينمو ببوس
آرزو مامان نیکی
1 اسفند 90 7:19
ایشاله دیگه هیچوقت مریض نشی دختر خوشگل
ماشاله خیلی نازه ببوسش
ممنون از مطلب مفیدت


ممنون گلم از ارزوي قشنگت نيكي جونم ماشالله جيگريه.باز هم از مهرت ممنون